کامل ترین و بهترین کتاب به چاپ رسیده در زمینه ایزو

این هفته دیگه نمی شهئ بزارم چون دارم می رم جـــــــــــــــــــــــنوب... ان شالله عید.....راستی سعید جون خودت می دونی که من اصلا طرفدار سیاست نیستم و نخواهم بود....دنیای من در سایه ی آرامش و دوستی و محبت همیشه بهاره.... اصلا قضیه نرم و جنگ و ... نی زیاد تعریف نکنم چون که اگه یه دفعه ژست جالب نباشه اون وقته که همه بهم می خندند... بیشتر جالب و جدیده تا جذاب.. البته جذاب هم هست....

تشنه ی چشماتم.. منو سیرابم کن.... آهنگ وبلاگ توپه توپه.........

سر به دیوار می زنم از لج تو می شینم زار می زنم از لج تو حالا که عشقم و حاشا می کنی همه جا جار می زنم از لج تو می دونی با طعنه هات خون به دل ما می کنی می میرم از غم تو بازم تماشا می کنی تو که می مردی اگه حرف جدایی می زدم حالا با دست خودت حکمشو امضا می کنی سر به دیوار می زنم از لج تو می شینم زار می زنم از لج تو حالا که عشقم و حاشا می کنی همه جا جار می زنم از لج تو تا کجا می خوای بری این کوچه بن بسته عزیز دیگه از لج بازیات دارم میشم خسته عزیز اگه من ساقی بشم توبه ز مستی می کنی ماه بشم از لج من سایه پرستی می کنی سر به دیوار می زنم از لج تو می شینم زار می زنم از لج تو حالا که عشقم و حاشا می کنی همه جا جار می زنم از لج تو

مهربانی جاده ایست که هرچه پیش تر روند ,خطرناک تر می گردد ! نمی توان باز گشت....اما لحظه ای باید درنگ کرد و شاید چند گامی بر بیراهه رفت . شریعتی

سعید جان حالا یه بار شعر گفتی ها حالا همون نظرو تو 100تا پست کپی پیست کن [زبان]

سعید راست میگه منم پایه ی هرکاری برای براندازی این حکومت استبدادی وبلاگ هستم تا قبل از این فقط هستبداد رو تو تاریخ شنیده بودم اما الان خودشو لمس میکنم

سعید جون این چند روزه به وب سر نزده بودم ... حالا هم که دیگه خودت میدونی...[چشمک][لبخند]

همه چی آرومه... من چقدر خوشحالم... تشنه ی چشماتم... منو سیرابم کن... من چقدر خوشبختم...

ترتیب کلاس.... ـــــ در ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ [خنثی][شیطان][خرخون] [شیطان][خنثی][خرخون][خرخون] [هورا][کلافه][ساکت] [خرخون][لبخند][خرخون] [گل][ساکت][خواب][خرخون] [پلک][خنثی][خنثی][خنثی] [شیطان][خرخون][خنده][گاوچران][شیطان][خواب][خواب][خواب][خواب] [مغرور][مغرور]

عشقت آموخت به من رمز پريشاني را چون نسيم از غم تو بي سر و ساماني را بوي پيراهني اي باد بياور ،‌ورنه غم يوسف بكشد ، عاشق كنعاني را دوري از چاك گريبان تو آموخت به من اين چنين غنچه صفت سر به گريباني را آه و افسوس كه زندان قفس خواهد كشت مرغ خو كرده به پرواز گلستاني را عشق من ! غم عشق تو بنازم كه كشيد به بيابان جنون ، قيس خياباني را لاله اي دردل من سوخت كه از سوختگي داغ بر دل بنهد لاله نعماني را هيچم اندوه كمي نيست كه خواهي افروخت بر مزارم دلت اين شمع شبستاني را .. [دلشکسته]